بالا سر شهرمون . جایی که خیلی کم کسی اونجا میره.
اینم بالای آبشار که به ندرت کسی اینجا میره . من که دفعه دومم بود . چشم انداز قشنگی داره.
1/6/1392عجب بازیی بود. راستش کف کرده بودم.
بازی با تیم رباترک 4 بر 1 بردیم.من دوتا گل زدم
من دوتا گل زدم.من دوتا گل زدم من دوتا گل زدم...
چقدر تاکید کنم .داداش من دوتا گل زدم:))) ویدئوش هم موجوده :))))
روز درختکاری با شورای شهر و شهردار
چه چهارشنبه سوری بود
التماس کردن به بالن . آتیش تو آتیشکده .
رقص و پای کوبی دوباره به آتشکده برگشت
وسط تابستون . اتفاقی اومدیم اینجا . پاتوق خوبی بود .
28/10/1392 روز خیلی خوبی بود . برف خوبی اومده بود .
مسابقات تیراندازی و گندله بازی که با اهدای جوائز به نفرات برتر خاتمه یافت :)))))
روز عید قربان . ممد و ممد و گل نی...
22/12/1392
اینجا بود که شاعر گرانقدر فرمود :
هر چه بخندد کتکش میزنند / وای به روزی که بخندد کتک
و مستمعین دل اندرونی خود را گرفتند و بسیار اشک ریختند .
بنده را دوستی ز زیر منبر به بیرون رهانید :)))
جواد نیز صحن حسینیه را سینه خیز در نوردید :)))
اینارو هم در تب و تاب ویچت بودیم.
این ممد حسین کجا و اوون ممد حسین کجا.
جفتشون گلن به مولا ..گل
موتور نگو نیسانه . سجاد - مهدی - من - علی - امیرحسین - حسن (پسر خاله ها)
مراسم دفن قدرت اسلامی .
آقا علی عباس
چه کله پاچه ای خوردیم
خاطرات آبشار محاله یادم بره . استاد سلمان
آقا جواد شما کجا اینجا کجا؟؟؟ :)))
عید غدیر
مراسم دفن مادر مسلم. غممون کمه... نهههههههه
بیشی و ممد

































هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر