۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

مشهد 14/6/1391

قسمت شد تولد آقا امام رضا (ع) در صحن و آستان رضوی باشیم

قرار بود تعدادمون بیشتر باشه ولی کار بقیه درست نشد و 4 تایی رفتیم.
رفت و برگشت با قطار . یه کوپه 6 نفره داشتیم راحت بودیم.
pes2013 سرگرمی تویه قطار بود.


عباس - من - مجتبی - بهروز



توی رواق امام خمینی شب ولادت دوستای مشهدیمون رو دیدیم. جلویی آرمان و آخری سامان.





همش میگفتیم عباس گندس اما اینجا زیپ دهنو کشیدیم


اینم یه رفیق دیگه که اونجا دیدیمش. داوود . شب میومد هتل ما پی اس 2013 بازی میکرد


از بهترین لحظه های سفر این رستوران کامرانیه بود.



در حالت عادی اینا اینقد میخورن که سفره خجالت میکشه . اینجا که دیگه همه ی شرایط محیا بود . بچه ها کم خودشون نذاشتن . با 1 شروع میکردن و با 3 یا 4 تموم میشد. گارسونا  به هن هن میفتادن . میزای کناری همشون بد نگا میکردن . شانس آوردیم چش نخوردیم.







از برنامه هایی که کنسل نمیشد شیرموز خوری بود


چه خوابی میکنه مجتبی . :))))


17 شهریور . همون جایی که پاچه شلواراش میچرخید. :))))))
البته واسه خرید طرفای سجاد و دانشگاه و راهنمایی و .... هم رفتیم.
کفش فروشیای دانشگاه که پاهای عباس با عظمتش شرمنده شد.
سجاد دنبال شلوار بگ که یارو ارزونش کرده بود ولی نخریدیم .(گونی برنجی سوراخ کرده بود بود میگفت ارزونش کردیم 250 هزار تومن)


اینجا بقیه همشهریا و دیدیم. دوستان خودمون که چند روز زودتر اومده بودن و شب آخرشون بود و قصد شمال داشتن. بعد از 3 روز خبر واقعا تکان دهنده ی غرق شدن مجتبی توی دریا رو دادن که اوضاع همه رو به هم ریخت.
این آخرین جایی بود که مجتبی رو دیدیم. نفر دوم از راست. (روحش شاد)




اینم خودم


اینم برگشت . اینجا یارو با حرفای ما هنگ کرده بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر