تعطیلی کارخونه و بیکار بودن طبق معمول هوس سفر به سر انداخت
همسفرها هم پیدا شدن و طبق معمول مقصد نامعلوم
بعد از نیم ساعت حرکت مقصد خورد سمت شمال
بد موقع رسیدیم چالوس
نیمه شب و هوا بد جور خراب
برف و بوران قبل از کندوان فقط صلوات میگرفت.ماشین هم لیز بازی میکرد. اما راننده خوشحال
والبته یه نفر اصلا صداش در نمیومد
بعد از اذون صبح رسیدیم کله پاچه ای .
صاحبش خیلی تیز بود. به همه بناگوش داد به یه نفر تخم :))))
حرکات پای شاگردشم هنوز رو مخمه
راننده خوابید گفت محمودآباد واستا اما بیدار شد دید هی داد بیداد رسیدیم ساری
بازی حسن رو رفتیم ببینیم تا ناهار بخوریم. حنجره پاره شد ولی باختن. هشت دستی رفت خخخ
کرمانشاهیا هم همش میزدن تو دست شماره هفت
ناهار هم مهمون ماهیتابه خودمون بودیم. خداییش پیغمبری تعارف کرد
اینم ساری. یه کوبیده تست و بعدش سفارش
پاشم شکسته بود و شاگردشم دیر اومد
از بس نون پخت خسته شد
یه اثر هنری زیبا هم رو دیوار بود حیف که نمیفروخت
ساری هم هیچ وقت فراموشش نمیشه عین شلفچگان :)))))
گیری افتاده بودیم. عکس با دریا رو باید میگرفت و میفرستاد. مشهد هم نمیخاست بیاد
مجبوری رفتیم بندر ترکمن. خودشم فهمید کلاه سرش گذاشتیم و آوردیمش خلیج
یا هزار وعده سرزمین موجهای آبی و شاندیز و وکیل آباد و موجهای خروشان و .... رفتیم مشهد
زیارتما قبول:))))
ان شالله
تنگول به گوش میزدی میفتاد میشکست
بگم که سحر رسیدیم مشهد و این دلالا بیخیال ما نمیشدن
مخصوصا اون پرایدیه :)))
قسمت ما معراج بود
همش میگف رستوران علی رستوران علی
نابودمون کرد. ماهی تابه و پیک نیک مجلسی دوستت داریم
بیچاره میخواست ایرج رو ببینه :)))) غیظشم گرفته بود. تقصیر نداشت فقط میخوابید
برنامه ما تو مشهد معلوم بود. زیارت - خواب - دست کشی
علت باخت هم معلوم شد و البته شفای یه نفر رو هم گرفتیم
خلوت ترین مشهدی که رفتم
طرقبه و چالیدره. شانس آوردیم تله اسکی سوار نشده بودیم
بیچاره دمپایی داشت :)))
برگشت روضه لباس. یکی صورتی یکی هم شکل توپ لیگ قهرمانان ستاره ای
توی پارکینگ های جاده تو کل سفر هم همه مجلسی میرفتن:))
و البته بعضی آدمای خطاکار چه ساختمونایی ساخته بودن
اینجا هم قندیلستان . میلرزیدی و نماز میخوندی. روی برف گرم تر بود.
من به شخصه نوکرتم حاج حسین. و البته پسرات
چرا نباید مثله تو کاشون باشه
یه آزاد شهر و یه حاج حسین
و البته خوشا بحال گربه های اکبر جوجه خوره زائر سرا
آبشار اخلمد رو هم گذاشتیم تابستون
خودش میدونه که همه جا بیادش بودیم
به هر حال زمستون و سرما مردمی تر میشن
ای وای از این ایران کتان
چقد وقت گرفت
دو زار پول جیبش نیست سوغات هم میخاد بخره
فروشگاه آدیداس . خیلی باحالی خیلییییی . ولی به سایز ما نمیخوری
دشت افروز 3 تومن خریدم اینجا 114 تومن
و البته کفشاااااااش که یکیشو خوب فروختن . حالا هی بگو فروشگاه بورس بورس
ایرج رو که ندید مجبور شدیم دو شب نگهش داریم
من چیزیشم نمیتونستم بگم
حرف به گوش مردم نمیداد :)))
لاویج
عنبیه چشمشم داغون بود :)))
ارتفاعات شمال رو توی زمستون ندیده بودم
آتیش نطلبیده مراده
جز تووووووو
زیر رفیقمون قندیل بسته بود
و اختتامیه هم فلافل بازان جنوب میدون امام رضا همراه با پوز






















هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر