سال ۹۸ هم شروع شد.
اون طرف بهار به دنیا اومده بود و دورهمی خاصی نبود.
به اصرار دختر عمو این عکس نوستالژی رو بازسازی کردین
۹ فروردین هم سالگرد ازدواجون با خانم خانما که کیک گرفتیم و باغ بهشت هم شام خوردیم
آبشار هم به لطف خدا سال پرآبی رو داشت و خیلی قشنگ زیبا شده بود .
نیاسر سرسبز تر از سالهای قبل
خاکشیر هم غوغا به پا کرده بود. همه جا پرشده بود.
گفتیم یه عکس خاکشیری هم داشته باشیم.
ماه رمضون هم در راه بود
فصل گلابگیری و اوج حضور گردشگران با ماه رمضون یه روزهای خاصی رو بوجود آورده بود
اکثر روزهای ماه رمضون رو شیفت عصر رفتیم. خیلی راحت تر میگذشت
شبهای سفره خونه هم خوب بود
آبشار زیبا و پرجاذبه یجورایی مثل استانبول شده بود خخخخ
یه روز بارونی به سمت رباترک رفتیم. به نیت ریواس
دیگه با آرش هم نمیشد شوخی کرد. سگش خیلی گنده شده بود 😄😄
خدایا این زیباییهارو از دست کاشونیها پنهان نگهدار .آممممییین
روز برگزاری مراسم آیین گلابگیری
خیلی شلوغ بود .
😍😍😍
جشن فارغ التحصیلی بانو جان با پیرهن متبرک 😍😍
از بازماندگان بالنهای تولد 😄😄😄
گرمای تابستون قنبره همیشه جای خودشو داره
مهمونای هر ساله هم اومدن. خوش بحالشون که میتونن .
یهویی نیت سفر کردیم . فقط خواسیم از گرما فرار کنیم.
با نیت چادگان و شهرکرد راه افتادیم
شب اول توی گلپایگان
چادگان خوب بود حیف ک خونه نداشتیم.
توی مسیر رفتیم طرف مارکده و سامان. هوا کاملا خنک و عالی. خیلی حیف شد که قایق سوار نشدیم یا یه جا لب آب ننشسیم.
پل زمانخان هم شلوغ بود
قسمت نشد باغ بهادران ویلای ۸۰۰ تومنی هم بریم. خخخ
حیف . یکی هم گیر آوردیم توافق نشد. رستوران بهروز هم خوب و ارزون
دفعه بعد باید برنامه ریزی کنیم
اینم یه یهویی
خداروشکر درد کمر رو رد کرد
یکمم عکس مونده که الان بعد ۴ سال میذارم و توضیح آنچنانی واسش ندارم
این روز پدر
مدیونی فک کنی از آب چشمه خوردماااا
فقط عکس گرفتم






















































