۱۳۹۶ تیر ۶, سه‌شنبه

سفر به جلفا و شمال_ بهار 96

مسافرت از پیش طراحی شده
البته مقصد تعیین نشده بود
از نظر وسیله عالی بود. اخلاق هم هیییی
زبون روزه راه افتادیم رفتیم تا افطار خورانه سفلی
گشادا زیر انداز هم نیوردن
با دمپاییهامون حرکت کردیم

شب اول توی چادر 
ترس از بردن گوشیها خخخ


میخواسن برن اردبیل
یکی گفت بریم جلفا منطقه آزاد هم هست خرید کنیم
آخرشم همون فقط یه مسواک خمیردندون خرید
ولی جلفا زیبا بود
آبشار آسیاب خرابه جالب بود
اولش بیچاره رو چقد مسخره کردیم


خونه ای که گرفتیم یکم بزرگ بود
البته چون یه بچه ها میخواست بدوه بزرگ گرفتیم :))
کنار کوچه گمرک
گذرنامه نبردیم حیف


رستوران اولی هم داغون شدیم
دونفر محلی گفت خوب نیس
ولی زرت کله گنده رو توو کرد و گف شلوغه حتما خوبه


حاج آقا بلال فروش هم منطقه مارو بهتر از خودمون بلد بود
نظر منم سوزوندن . گفتم واسه فردا بیاییم این آبشار  که مسیر خروجه. قبول نکردن











سفر عند لاچرکی بود خخخ



 آره لاچرکی


فرداش کلسیا سنت استپانوس
نه که کلیسای مسیحیت بود نقطه مرزی هم بود همه حس میکردن نه مسلمونن و نه ایران
البته خوده عیسی رو ما بردیم اونجا و شام آخر رو خوردیم


به اعتراف همه دوستان اینجا بالاترین سطح رو داشت
آدم نمیخواست دل بکنه
فضا شدید معنوی


یکی هم همش عکس میذاشت با لوکیشن کشور آذربایجان


رفتیم به طرف اردبیل
شب مستقیم سرعین
ما که نرفتیم ولی بچه ها از آبگرمش راضی نبودن


بعد حرکت به طرف خال . عه ببخشید خلخال که از جاده زیباش به سمت اسالم استفاده کنیم.


جاده خلخال اسالم ابتداش رویایی بود
فقط نمیدونم قسمتهایی از جاده به این خطرناکی چرا گارد ریل نداشت


انتهای جاده نزدیکای اسالم زدیم به دل جنگل


ناهار جوج زدیم. خیلی هم زیاد بود.


فقط حیف گوش به حرف ندادن و وانستادن تا بریم کنار رودخونه خونه بگیریم
از این بی حوصلگی ها خوشم نمیاد
نیم ساعت صبر میداشتن نمیرفتیم تا توی اون خونه مزخرف فومن بخوابیم


رستوران کشتی هم جاتون خالی
خاص بود
خااااااااص. در حدی که نشد عکس بگیریم





بعد رفتیم رامسر. اشتباه بعدی این بود که دو شب اون خونه رو گرفتن. 
ساحلش هم جالب نبود. یکم دویدیم که یه نفر ناراحت نشه
فوتبال هم انجام شد و با ناداوری بردن
البته آقا ماشالله نقطه ضعف بزرگ تیم بود


پانتومیم خیلی خوب بود
سلطان رو چجوری میگفت خخخ
شعب ابی طالب خخخ
و کلمه ملعون خخخخخخخخخخخخ
گردو روب هم زیاد سخت نبود


رستوران فانوس عالی بود
دخترک متعجب و بیچاره



ترافیک برگشت هم فاجعه بود
ولی نیاسری باج به هیشکی نداد
همه رو زد توی خاکی و آنتی فرهنگ شد
206 توی مسیر هم از دست رفت
چقد تیر زدیم به هم


ایران کتان رامسر هم یه شرت خرید توی یه پاکت کت شلوار گذاشته بود
اونطرف پل هم اقوامش بود


تخمه 30 تومنی هم نخریدیم خخخخ
راننده هم که لج کرده بود و زده بود تو ضد حال که زود برگردم
فقط یکی رو با مکان و ماشین تحویل ما داد . چه ضرری کردش خخخخخ



۲ نظر: