یه سفر خوب
مرخصی راحت جور شد هرچند که مهم نبود بدن یا ندن
رفتنی رو باید رفت
حرکت ساعت 2:30 بامداد یکشنبه 3.3.1393
صبح کرج به صرف کله پاچه
جاده چالوس. یکی بود خیلی نظر میداد. گفت از جاده کلاردشت بریم عباس اباد
بیچاره شانس نداشت .فرصتای نظردادنشو حرووم میکرد. این به کنار هرچی هم میگفت عکس قضیه پیش میومد
خاطراته محال شماله یادم بره
رامسر
بحث اون پشت: آقا ماهی قزل الا دارید؟ بله . پرورشیه یا ارگانیک :))))))
اینطرف بحثی نبود . پکیده بودیم
رفت باسن رو صندلی بذاره ولی دید رو زمینه :)))))
خوب همیشه میگم باکلاسی مصیبت داره اگه شلخته باشی خودتم میخندی
مرغشم از اهالی ازناوه بود
بوی ازنا میداد :)))
آستارا
به به . این دو مجتمع اصن به ما عمری دوباره داد
از این آستارا شروع شد
تا اومدیم تو شهر رجه مورچه نابودمون کرد
داشت کار به بارگذاری با سوی کم میکشید.
خاص پسندان در بوتیکهای دخترانه
حیف که ما از وقته معین شده استفاده نمیکردیم
مردم روزی 3 بار میرفتن آرایشگاه :)))))
ولی آخر نفهمیدیم تیشرته روضه داشت یا نه؟؟
آبهای نیلگون خزر . ساحل آستارا
صخره هایی پر از مار و مارگیر هایی پر از داغ :))))
کفشو داری یا نه؟؟؟؟
بازم میگم میمون هرچی زشت تره بازیش بیشتره
یه جای سفر کمرمون شکست. اون لحظه که از آستارا اومدیم بیرون و فهمیدیم ماهیتابه رو تو خونه جاگذاشتیم
ماهیتابه جاموندو دلیلی شد بر خالی شدن جیبهای مبارک
اوهووووووووو
خدا خرو شناخته که شاخش نداده
اگه قیافه و هیکل میداشتی چه میکردی؟؟؟؟؟ هااااا
سفر یه خوبی داشت که یه کلوزآپ گیر دنبال خودمون بود
اصلا دوس ندارم تو این وبلاگ مسخره کسی رو بکنم و تا حالا هم این کارو آشکارا نکردم
ولی این یکی حیفه نگم
انصافا یه چی میگم نه نگی
این وسطی مث گربه نره تو پینوکیو نشده؟؟؟؟؟؟؟؟
مخمللللللللللللللللللللللللللللللل
در راه اردبیل
بچه ها سیم خاردارارو چک میکردن
اوهووووووووووووووووو
چی رو میخوای ثابت کنی؟؟ هاااااا
پسر کی هستی اینقد خودتو میگیری؟
دوستان عینکی
ما گل پسریم.....عینک به سریم
بهلههههههه
و اینجا کورس بهاره ی کارتینگ حیران
چابک سواران در حال آماده شدن و شروع مسابقه هستن
دو نفر برتر شماره 3 و 2
اولو ولش کی آخر شد :))) خوب داغ کردن نداشت. ایشالا مسابقات بعدی
خسته نباشی جووون
شوماخر .... روزا گاو
اون بالا بالاها
اینقد بدم میاد هماهنگ نمیکنن همه عینک میزنن
پایه دوربینو عشق کردید
اردبیل خدمت آقا محسن رسیدیم
دمش گرم . ولی کاش شبو میموندیم. خونشون که بزرگ بود پتو متو هم زیاد
مهمتر اینکه اینقده فحش نمیخوردیم
............. هر کی که بره و تو چادر بخوابه .
اینجا هم سرعین . تشکیلات خود گردان رو همه دیدن :)))))))))))
دلم به حاله رفیقمون سوخت. وسط آب یه جک یادش اومد . شروع کرد بلند گفتن: یه روز یه ترکه...همه گفتیم هیسسس
یه نیگا دورش کرد دید همه ترک هستن و دارن چپ نگاش میکنن سرشو انداخت پایین :)))))
من این بچه رو تا حالا اینقد سر به زیر ندیده بودم :)))
واسه اینکه فحش حاجی رو خنثی کنیم اردبیل نخوابیدیمو رفتیم تبریز
شهر تمیزی بود.
ایل گلی تبریز
این خاطره مربوط به آستارابود که اینجا میگم
بقالی گفتیم یه نوشابه بده . گفت بیر . بیر . پسره گفت چشم ببخشید مرسی :)))))
پسره غریب بود مدیونید اکه فک کنید با ما بوده
موزه قاجار تبریز
تمثال حاج رسول
گفت که پدرم شب زنگ میزنه بیا ناهار برقی :)))))))))))
پس ازتبریز مقصد کندوان تصویب شد
تا رسیدیم مرد نیکی جهت قالب کردن عسل به ما کمک کرد :))))
ولی دمش گرو . برد خونشو نشونمون داد . غذاخوری معرفی کرد و ..... بعد عسلشو یکی خرید که انشالا ضرر نکرده :))
عجب غذایی بود . خیلی چسبید . پیاز هم خوردیم
ولی یه عده که واسه خودشون حزب و ائتلاف درست کرده بودن ضرر کردن . بماند......
حیف که واسم ممکن نیست وگرنه عکسها با لباسهای محلی رو میذاشتم تا اشک شوقی بریزید
به ارومیه خوش آمدید
خوابگاهی که در کار نبود .در کل رفتن به ارومیه یه نقشه بود :))
مسافرخونه ها که پر . هتلها هم که....و نمایشگاه مبل بود.
تو میدوناش هم جنگ و دعوا . البته واسه ما اینجوری شده بود
به دنبال جای امن بودیم تا به بیمارستان رسیدیم. گفتن موندن اشکالی نداره
بساطو گذاشتیم و رفتیم شام.ماهیتابه کجایی که یادت بخیر
کمی هم از شب بگم. همه در چادر و خواب ناز بودیم که صدایی بسیار زیبا و ملیح با خود میگفت: پس در این کجاس؟
تقصیری نداشت .نگهبان ترک زبان بود .دور چادر میچرخید و دنبال در بود. کسی چیزی نمیگفت فقط در اندرونمان میخندیدیم.
تا اینکه گفت : پاچید پاچید اینجا که جای چادر زدن نیست.
بهش گفتیم نگهبان قبلی اجازه داده بود
گفت نه. قبلا هم چادر زده بودن مشچل بوجود آورده بودن رئیس بیمارستان جریمه کرد
گفت میرم جمعش کنید. و باز خفتیم انگار خواب دیده بودیم که پس از چند دقیقه باز ندا آمد : پاچید پاچید
خلاصه مذاکرات با این هموط آذری زبان از 5+1 هم سخت تر بود تا اینکه راضی شد
پس از ملاقاتها و دور دور ها در ارومیه با شکمی گرسنه رفتیم به سمت بند
اما وعده ی غذایی به نام صبحانه در آن دیار تعریف نشده بود
رسیدیم سد شهر چای . بسیار بیوتیفول بود .وری وری
سلع ضوم مثلث میشه وتر :))))
نه واقعا چه فکری میکنی؟؟؟؟؟
بعد از سد به سمت بالا رفتیم تا به ی جایی برسیم به خودمون اومدیم دیدیم ترکیه پیداس. و این شد که برگشتیم
بچه ها گفتن با ترکیه حال نمیکنیم :)) با فکرای اشتباه خودتو مدیون نکنیا....
بعداز ظهر شده بود و هنوز صبحانه هم نخورده بودیم و چشمانمان در فراق ماهیتابه پر از اشک
تا اینک ه این مرد خدارو دیدیم. صبحانه تپلی خوردیم
دریاچه ارومیه
با سیروس از سنفرانسیسکو هم آشنا شدیم
اون پشتیا چقد عکس هنری گرفتن
نمیدونم اسم رودخونه چی بود
تو راه سردشت
توت فرنگی هم زیاد خوردیم
باغ وحش تو مسیر نبود که بریم. از کم ترین امکانات بهره میبردیم
ولکام تو بانه
اولش که رسیدیم تو این مناطق یه جوری بودیم
بعد عادی شد. این ناهاره هم خیلی حال داد.ضمنا از اول سفرتا آخر همه رستوران دارا تعجب میکردن که چرا میگیم 8 پرس غذا
خوب جوونیم دیگه. لامصب سوخت و ساز بالاست
به ف ا ک رفتیم از بس دنبال کفش گشتیم . تو دریای کفش بودیم یارو کفش مورد علاقشو پیدا نمیکرد
خونه ها که کثیف بود(ما هم حسااااااس). رفتیم هتل. چه تختی داشت . در اولین حرکته حشارتی نفله شد.
پسرک حالیش نبود که طبقه ششم هستیم . میگفت از پنجره پرتت میکنم بیرون.
و اینجا با رئیس صنف آرپی جی و تانک بانه آشنا شدیم
لامصب از هر دری میرفتیم باز به این بر میخوردیم
آخره کاریه دیگه خودش بدش نمیومد دنبال ما راه بیفته
یه معضلی بود پنهان کاریش که یکیمون خیلی وارد بود :))))))
بانه ماشین سیم کلاج پاره کرد. گفت ماشینو یه کم هل بدید. یا علیییییی نه نه عمر :))))
بیچاره حواسش نبود همه سنی هستن.
ولی دمش گرم راننده . بی کلاج از بانه تا سقز تو اون گردنه های سخت رفت تا رسیدیم مکانیکی.
حیف وقت نبود همدان رو نرفتیم و فقط از توش رد شدیم
یه خاطره توی همدان که خیلی خندیدیم همش 30 ثانیه نشد . آقا ببخشید ملایر از کدوم طرفه؟؟ این مسیر رو که اومدی دنده عقب برو تا برسی به دوراهی(حالا تو بزرگراه بودیما). رسیدی به دوراهی برو سمت چپ بالام جان بریم خونه :))))))
و در آخر . ارنجمنت بای ممد

.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)


.jpg)
.jpg)
.jpg)

.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)

.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)

.jpg)
.jpg)
.jpg)

.jpg)
.jpg)


.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر