پاییز 1394 بخش دوم

 بیشتر این پست محرمیه

ایشالا گزارش کربلا هم در ادامش میاد

زیاد متن نمیذارم . موضوع خنده داری نیس

سلفی یهویی وسط جلسه

حسینیه پانخل یه عزاداری رویایی شد امسال

همش کلاس درس بود

ارتقا نوکری

و شعر زیبای حاجی که باید روی لبمون باشه:

(من ز شما مزد نوکری نخواهم خواست)

(من را فقط به خاطر کم کاریم ببخش)

پاییز 1394

گالونیا و گازریا

کاش بشه ساعت برگرده. هییییییییی

غم توی جمله زیاد بود .خودتون تصور کنید و درک کنید.

ابراز همدردی هم قبول نمیکنیم

در عید قربان. مثه قارچ شده خخخخ 

در عید غدیر

خود شیفتگیه مزمن

واسه بیست و پنج سال پیشمه

دیگه خودمو تصور کن چه ناز بودم

تازه اول فصلیم .ادامه دارد........

یه روز خوب توی سریچه

میدونم خیلی دوس دارید این صحنه رو

دیگه نیاز به معرفی ندارن

به به چه عکسی

مدیونی اگه فک کنی منظورم اون سیخ گوشتا هست

بچه بیشعور زنجیر رو انداخت و رفت

حقش بود میگرفتیمش ......... 

 بلافاصله بعد از سریچه آبگرم طلبید

البته یه نفر استرس داشت

شوخی هم نبود . 90 فقره دزدی کرده یارو

باید هم استرس داشته باشه

سفر لرستان 94

قرار بود اوایل ماه رمضون بریم اما نشد و افتاد به آخرش

4 روز تعطیلی بود

شب بعد از بازی باریج و لتحر و پیام زیدی حرکت کردیم

چقد روی مخ ممد رفتیم تا 5 نفر کامل بشیم

دو ساعت پیام و عکس و مکالمه تا آخر شد

ساعت 2.5 حرکت

شب پارک خوانسار

آبشارمون هنوز باصفا بود

شب اینجا یکم استراحت کردیم :))))

از 8 شب تا 10 صبح خخخ

عجب شبی 

چقد این لرها خوش صدا بودن :))) بچه دار شدیم تا صبح

خداییش هیچیشونم نمیشد گفت . چه سبیلایی

تو رودخونه هم به التماس کردن به خدا افتادم

ضمنن بسیجیان محترم هر جا رفتید کارت بسیج همراهتون ببرید

آبشار نوژیان. بیشترین صفا رو داد

البته به من . نه اونا که آیفون 6 انداختن توی آب :)))

عکس قبل از حادثه

عجب آبی داشت . یاده جزایر مالدیو و بورابورا که سالهای قبل رفته بودم افتادم

نوژیان جاده زیبایی داشت

ولی امان از جاده بیشه تی

بدترین جاده ای که تو عمرم رفته بودم

شامپو هم خریده بودیم :)))

اینجا بود که به خانواده پاسداران ارادت پیدا کردیم

روی کوهها هم پر از برف حال میداد سرشیر بخوری :))) خخخ

یه خلاصه از سفر هم بگم

درود آبشار بیشه درود آبشار نوژیان درود بیشه تی درود دره تخت و .....

عجب پارکی بود . تیری جی و مخصوصا اون غذاخوری کنارش :))))

بهار 94 قسمت 2

بازار خاطره سبز توی 94 خیلی گرمه

زیاد میریم مهمونی

عمو هستن دیگه 

تازه تخم مرغ با آپشنهای مختلف هم دارن

نفهمیدیم آخرش. عمو جان جوجه هاشو کی زده؟؟

همه نیشا بازه به جز یکی

یکی هم که خیلی بازه . . . نیشش :))))

بعد از سفره خونه به اصرار و حیله و نیرنگ به سوی رباط ترک

دوتا جمعه مارو خراب کرد خخخخخ

کاسه مداد تراش

به به 

لبه پرتگاه که باشی یا توی اوج هستی یا در حال سقوط

خوب دوتا دوربین بود نرسیدم نگا کنم

چقد عشقه عکس شده این بشر

هاااااادیییییی

هادی: بله

بووووووقه بوووووووقت

یه چایی آتیشی در کنار استخر و بز کوهی

کاش زود تر از اوضاع بز کوهیه باخبر میبودم

افکار شیطانی قسمت 2 :))))

سفره خونه آبشار طلایی  طلایی . 

آره طلایی و طلایی

جمعه دوم که به ... رفت

3 بامداد کله پاچه ای

بعد از ظهرش هم هما رفت :(((

هر کی ندونه فک میکنه کی هستیم

ببین....منم مثه خودتم. با یکم تفاوت

عموووووو

مهمات داری؟؟؟

حاجی کارش درسته 

کی میشه این عکس ارزش دار بشه خدا میدونه

عروسی ابوالفضل

4 تا پسر عمو و 5 تا پسر خاله

یه وقت فک نکنید من کوتاهماااا

نه . اینا خیلی درازن. نون و پنیر نردبون میخورن

پدر <3 <3

دوستانه ناب عراقی. حاجی مکی که توی عراق خیلی زحمته خودشو خانوادشو دادیم

جمیل هیز نشو :)))

داداش مدیونمی. کاری واست کردم که جبران نمیشه

شب نیمه شعبان. تا 3 بالای شهر

رکورد رو زدم . همه هنگ و ناامید. سانس اینجا هم راه افتاد

رفیقه ناب و پاک مرتضی و عموش.

وقت طالبی التماس دعا داریم :)))

عروسیه آق محسن
خوب شد رفتیم. البته از سرنج تا راوند 206 هل دادیم
ایران گلاب بود اصن

اینا هم که دگه شورشو در آوردن
خودشونم پشیمونن. حکایت اون شش تا الله اکبر گفتنس

ماه رمضون بعد از رضاقولیه یخ یه آتیش داغ

اینم افطاریه خاطره سبز
نذرشون قبول . گف به بچامو میگم یه آرپی جی بیارن ببندم تو آبشار
گف گردو کیه؟ هه هه هه دو برره کیه؟ هه هه هه سنجد کیه؟ تر تر تر بسه دگه 

هدیه

اینم یه زیارت. فقط بخاطر اینکه بعضیا قم و حرم رفته باشن
در کل یه عکس گرفتیم . بیچاره گناه داشت . اینهمه راه منوپاد آورده بود.
جمکرتن هم بخاطر عکس میخواس بره که نشد
دمه حسینیه چه گولاخایی واستاده بودنا
اینهمه هوای این داداشا رو داشت
از خودشون علیمی دانلود میکرد و به خودشون نشون میداد واسه لایک زدنشون خخخ
آخر هم علی لطفی فالوش نکرد خخخخخ



دادا 2 سال خدمتو مالیدی رفت
نووووش جونت
الان که مینویسم کربلاتم رفتی. داداشتم که در شرف سفره
بیچاره اون استهلاک خخخخ

نشد که بقیه رفیق جینگاشم باشن
لامصب از بس تنوع بالاس
ایشالا دفعه بعد

اینام چندتا شخصی
مطلباشم شخصیه
میفهمیییی شخصیه

الکیییییییییییییییی

به قول یکی به اینا میگن گازور