۱۳۹۳ دی ۴, پنجشنبه

کربلا.اربعین حسینی. 1393

هیچ تمایلی واسه رفتن نداشتم
سال قبل خیلی در به دری کشیدیم و زیاد صفا نداشت
یهو طلبید و رفتم . هر چند جیبم خالی بود ولی قرض کردم
9 صفر ساعت 4 حرکت کردیم


ولی جمعمون از سال قبل بهتر بود . نه اینکه پارسال خوب نبوده ها . امسال بهتر بود
توی مهران یکم زیادی الاف شدیم . چند نفر ویزاهاشون جور نبود


کاظمین . خیلی خوب بود . فضایی دیگه بود 
پارسال اینجا تو ورودی گوشی و mp3  رو گرفتن . همراهش حاله مارو هم گرفتن 
ولی امسال جبران شد


نشد که یه جواد گندابی بسازیم

اولین ناهار رو مهمون جیبه خودمون بودیم

وادی السلام . بزرگترین قبرستون دنیا
بعد از اینهمه مدت که ما اومدیم میگن هنوز هاله ای از دود بالاسر قبرستونه :))))))))))

مزار سید علی قاضی طباطبایی
خیلی  انسانه بزرگوار و با تقوایی بوده



با بچه های راوند که همسفر ما بودن

اولین خونه ای که رفتیم . خیلی شیک بود . با سید کریم آشنا شدیم که در طول سفر چند بار تماس گرفت
معلوم بود که به زودی میخواد بیاد ایران :)))  شلالات :)))))) 

بع از این خونه رسیدیم به پل
چه جارویی زدیم

روی پل . از اینجا بود که دیگه خیلی با گروه فاصله گرفتیم

شب رو رفتیم منزل ای آقا . ارادته ایشون به اهل بیت زیاد بود. جالب بود که اول قرار بود بریم خونه داداشه این آقا
ولی خودش رفت پیش داداشش و جلوش گریه کرده بود که ای زائرا رو اجازه بده امشب پیش من باشن
من امشب زائر و مهمونی ندارم ولی شما چندتا دارید
سمته چپی هم احمد الحدراوی بود کهاینقد از نیاسر واسش تعریف کردیم که نگو
عکسای 5 سال پیشه آبشار رو نشونش دادیم . میگفت مرحبا . زیباست
بعد گفت من اصفهان و قم اومدم. عکساشو رو گوشیش داشت و نشونمون داد.
وسطه عکساش دیدیم آبشاره نیاسر رو هم  اومده . وقتی اوده بود که آب از آبشار اندازه شیر سماور میومده :))
هادی گفت  گندشو در نیار . نگو این نیاسره . خدارو شکر فارسی بلد نبود.

اذان صبح طبقه رسم عربا بلند شدیم نماز خوندیم. بعد رفتیم دوباره بخوابیم که زیر پتو بودیم که صاحب خونه اومد گفت صبحانه کباب درست کردیم . میخوابید؟؟؟؟ خلاصه به زور راضیش کردیم که 2 ساعت دیگه بیاره . فکر میکرد که نمیخوایم. بعد از 2 ساعت دیدیم بالاسرمون با کباب واستاده

مسیر رو بر خلاف سال قبل که عجله ای رفتیم آهسته رفتیم و بیشتر از معنویات استفاده کردیم :))))))

این پسره هم باهاش رفیق شدیم . محمدالزیادی . تو فیسبوک پیداش نکردم

اینجا به شهرته آبادانیا پی بردم
دمش گرم . رفیقه 3 متری که داشت . آمار ایرانیا تو عراق سال قبل 20 میلیون و امسال 40 میلیون در آورده بود


موکب امام رضا

یه سری رکوردها هم زده شد تو سفر. مخصوصاً راجع به جدول
:))))))))

گوگولیییییییییییی

کناره یه مسجد .بعد از نماز جوجه کباب و نوشابه و پرتقال. از ساعت 6 تا 9 شام میدادن . نمیدونم از کجا میاوردن اینهمه غذا
توی همین مسجد بود که از پسره به عربی پرسیدیم امروز چند شنبس ؟ گفت لا متوجه
گفتیم شاید اشتباه پرسیدیم . یه جور دیگه جمله رو گفتیم . پسره بلند شد نشست و گفت: اوستا چی چی میگوی نمیفمم
گفتیم بچه کاجای ؟ گف فاز 2  :))))))

اینم سعود الکریطی شیخ قبیله 6 هزار نفری کریط
پارسال خیلی زحمتشو دادیم . خونشو دربست داده بود به ما
خیلی اصرار کرد که شبو بمونید ولی گفتیم نه ایشالا ایران میبینیمتون


هادی سمج رو میشنید از خود بیخود میشد
خدایی امگا 3 خون منم افتاده بود :)))))))

مجید هم تو راه نزدیک بود سره برگشتن به نجف اشکش در بیاد. کلاً هادی پایه نبود وگرنه .....

چه غلطی کردیم مولا مولا رو یاده هادی دادیم. مایید گارو .چقد مولا مولا خوندیم
صبح چشامون هنوز باز نشده میگف بخونید






دمت گرم خادم الحسین 

مجید هم عربی یاد گرفت . الخوف :))))))))







اینم طالب ابو محمد که فیسبوکشو پیدا نکردم
اون پسره کناری رو هم که اصن یادم نمیره . صداش هنوز تو گوشمه 
خونه سید مهدی رو پیدا نمیکردیم که تصادفی پیداش شد. هادی اونو نمیشناخت ولی اون شناختش.

فکر نمیکردم عراق موز داشته باشه

سمت چپی هم بدر هستش . پسره سید مهدی . قسمت نبود سید مهدی رو ببینیم . واسه درمان رفته بود لبنان

اینم بالای پشت بوم اون فندقه مشرف به بین الحرمین بود .جای باصفایی بود . سرمونو انداختیم رفتیم بالا . کسی گیر نداد
هادی هم مداحی کرد

دهنمو سروی کرد تا این عکسو گرفت

اینم گوگولیه من. شبا کنارم میخوابید . یهو غلط میزد ....... بماند . کرد بود .هم کردی بلد بود هم عربی هم ترکی

امان از بیکاری

حسینیه سید عمار موسوی الجابری


جلوی منزل حاج مکی و ام حبه . تو کربلا خیلی زحمتشونو دادیم. چه غذاهایی به ما میدادن



اینم جلیل . نمیشد چیزی اینجا گفت . فارسیش فول بود

اینم تو مسیر گه شده بود . بهش میگم حاجی چی شده ؟ میگه : نمیدونم من اونارو گم کردم . اونا منو گم کردن .... نمدونم والا



با سید عمار

اینجا هم مضیف امام حسین . ساختمون به این عظمت و شکی هنوز ندیده بودم



در راه برگشت


به سمته مهران . تو وانت
جاهایی که خوش گذشت: حرم کاظمین -موکب امام رضا - مضیف امام حسین - مضیف العباس -بین الحرمین - منزل حاج مکی
 چندتا عکس گلچین هم از این سفر میذارم